قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران است.[۱] او در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود.[۲] وی در ۴ بهمن ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشکری دریافت کرد.
طبق منابع غربی، سلیمانی نقش مهمی در دادن قدرت نظامی به حزبالله لبنان، عقبراندن اسرائیل از جنوب لبنان، جنگ افغانستان، شکلدهی به فضای سیاسی عراق پس از سرنگونی رژیم صدام، تغییر روند جنگ داخلی سوریه و مقابله با داعش در عراق داشته است. وی تا پیش از حضور علنی در جنگ علیه داعش در عراق، از حضور در انظار عمومی پرهیز میکرد. ولی حکومت ایران با معرفی و شناساندن وی از زمان حضورش در عراق در نبرد علیه داعش و انتشار تصاویر متعددش با مدافعان عراقی، جهان را شوکه کرد.[۳]
زندگینامه
قاسم سلیمانی در روستای قنات ملک در شهرستان رابر در استان کرمان به دنیا آمد.
عضویت در سپاه و جنگ ایران و عراق
وی پس از پیروزی انقلاب، درعین ادامه کار در سازمان آب کرمان، به عضویتِ مجموعهٔ «سپاه افتخاری»، که به وسیلهٔ پدرِ شهید قاضی تأسیس شده بود، درآمد.[۴]
سلیمانی بیان میکند که به محض بازگشت از مهاباد به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب میشود. با حمله عراق به ایران، سلیمانی چندین گردان از سپاهیان کرمان را آموزش میدهد و به جبهههای جنوب اعزام میکند و کمی بعد، خود در رأس یک گروهان به سوسنگرد اعزام میشود تا جلوی پیشروی عراق در جبههٔ مالکیه را بگیرد. سلیمانی در بیشتر عملیات عمدهٔ نظامی دوران جنگ با عراق شرکت کرد.
با پایان یافتن جنگ در ۱۳۶۷، لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند.
سلیمانی به تازگی مورد آشتی نظامی ایران و آمریکا مشروط به پذیرفتن قدرت نظامی ایران در منظقه خاورمیانه را مطرح کردهاست.[نیازمند منبع]
قاسم سلیمانی یکی از امضا کنندگان نامه تهدیدآمیز فرماندهان سپاه در جریان وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به محمد خاتمی رئیس جمهوری وقت ایران بود.[۵]
مبارزه با مواد مخدر
بیدرنگ پس از آتشبس با عراق، دولت ایران، سپاه پاسداران را مأمور مبارزه با قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر کرد. قاسم سلیمانی تا هنگام انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگیدهاست.[۶]
انتصاب به فرماندهی نیروی قدس
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶، همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.[۷]
انتصاب سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس همزمان با قدرت گرفتن طالبان یک پیشآمد محض نبود. او از این رو انتخاب شد که بومیِ یک منطقه کوهستانی به نام رابر در کرمان بود و با نظام سیاسی جوامع قبیلهای به طور کلی و با جامعه افغانستان به ویژه آشنایی نزدیک داشت. او با تجربهای که از جنگ داخلی کردستان داشت نیز گزینهٔ مناسبی بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگهای داخلی بود وارد عمل شود. از همه مهمتر اینکه سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران و افغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس تجربهٔ بیمانندی اندوخته بود.[۸]
مئیر داگان رئیس سابق موساد میگوید «او با هر گوشه از نظام رابطه دارد. او کسی است که من به آن میگویم باهوش از نظر سیاسی.»[۹]
در عراق
موفق الربیعی سیاستمدار و وزیر سابق امنیت ملی عراق در مصاحبهای با روزنامه الشرق الاوسط، سلیمانی را «بدون شک قدرتمندترین مرد در عراق» خوانده است.[۱۰] به گفتهٔ او سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به ویژه در منطقه سبز بغداد (که سفارتخانههای غربی و عربی و ادارات و خانههای مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد.[۱۱][۱۲] نیروی قدس به رهبری سلیمانی نقش تأثیرگذاری در روند جنگ عراق داشته است.
در ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۰۷، استنلی مککریستال ژنرال آمریکایی مطلع شد محمدعلی جعفری فرمانده سپاه و قاسم سلیمانی از طریق چند خودرو در حال حرکت به مرز ایران و عراق هستند. در عراق آمریکاییها در حال تعقیب آنها بودند. کاروان خودروها وارد ساختمان ناشناختهای در شهر اربیل کردستان عراق شدند که روی آن فقط نوشته بود «کنسولگری»، که نشان میداد افراد داخل ساختمان تحت پوشش دیپلماتیک عملیات انجام میدهند. نظامیان آمریکایی وارد ساختمان شدند و ۵ ایرانی که همگی پاسپورت دیپلماتیک داشتند را دستگیر کردند، اما اثری از محمدعلی جعفری و قاسم سلیمانی نبود. به گفتهٔ مککریستال، هر پنج نفر از اعضای سپاه قدس بودند. ۹ روز بعد از این واقعه، ۹ تا ۱۲ شبه نظامی به رهبری گروه شبه نظامی شیعهٔ عصائب اهل الحق طی حملهای به مقر فرماندهی نظامیان آمریکا در کربلا که در بین مراکز فرماندهی پلیس عراق واقع است، سوار بر تعدادی خودروی نظامی با گذشتن از چندین لایهٔ امنیتی، به ساختمان اصلی فرماندهی که در آن هنگام ۳۰ آمریکایی در آن مستقر بود نفوذ کردند و ۴ نظامی آمریکایی را اسیر گرفتند و از منطقه خارج شدند و به نزدیکی رود فرات رفتند، در نهایت با تعقیب هلیکوپترهای آمریکایی شبه نظامیان فرار کردند و در مجموع پنج نظامی آمریکایی کشته شدند. این عملیات «برجستهترین و پیچیدهترین عملیات در طول چهار سال جنگ» در عراق توصیف شده و افسران آمریکایی و مقامات عراق ادعا کردهاند ایران در آن نقش داشته و پاسخی به اسارت ۵ ایرانی در اربیل بوده است. این نخستین بار بود که آمریکاییها مستقیماً به قاسم سلیمانی و نقش او در عراق اشاره کردند.[۹]
در سال ۲۰۰۹، گزارشی افشا شد که کریستوفر رابرت هیل (en) و ریموند تی اودیرنو (en) (بالاترین مقامات آمریکا در بغداد در آن هنگام) در دفتر جلال طالبانی (که از دههها پیش با سلیمانی ارتباط داشته است) با قاسم سلیمانی ملاقات کردهاند. هیل و اودیرنو بعداً این خبر را رد کردند.[۱۳]
در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰، جیمز جفری (سفیر آمریکا در عراق) و لوید آستین (فرمانده ارشد نظامیان آمریکا در عراق)، در بیانیهای تشکیل دولت جدید عراق به رهبری نوری المالکی را تبریک گفتند. به گفتهٔ سران عراقی، هنگام انتشار این بیانیه، آمریکاییها خودشان میدانستند که در واقع سلیمانی آنها را از عراق بیرون کرده است. حزب ایاد علاوی سیاستمدار سکولار طرفدار آمریکا، اکثریت اعضای پارلمان را داشت ولی در نهایت به قدرت نرسید چون آمریکا او را به نفع نوری المالکی کنار زد. به گفتهٔ خود علاوی، اگر او نخستوزیر میشد نیازمند حمایت آمریکا بود، اما آمریکا مایل بود عراق را ترک کند، و «عراق را به ایران داد». درنهایت جلال طالبانی و نوری المالکی که هر دو از نزدیکان و کاندیداهای مورد ترجیح سلیمانی بودند، به قدرت رسیدند. رهبر سابق عراق میگوید «ما به آمریکاییها میخندیدیم ... سلیمانی کاملاً آنها را ضربهفنی کرد، و آمریکاییها در ظاهر تشکیل دولت جدید را به یکدیگر تبریک میگفتند.»[۹]
گفته شده است سلیمانی پیامی را از طریق یک پیامک به جلال طالبانی به دیوید پترائوس ژنرال آمریکایی و رئیس سازمان سیا فرستاده است با این محتوا که: «پترائوس عزیز، شما باید بدانید که من سیاستهای ایران در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان را کنترل میکنم. در واقع سفیری که در بغداد است از اعضای نیروی قدس است. شخصی که قرار است جایگزین او شود هم از اعضای نیروی قدس است.»[۹]
سلیمانی خود در نشست مقدماتی «کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی» گفت: «ایران در جنوب لبنان و عراق نیز حضور دارد. در واقع این مناطق به نوعی تحت تاثیر عملکرد و تفکر جمهوری اسلامی ایران هستند.» اما تعدادی از نمایندگان پارلمان عراق در بیانیهای سخنان سلیمانی را محکوم کرده و وی را دچار توهم خواندند.[۱۴]
جنگ داخلی سوریه
جان مگوایر افسر سابق سیا گفته است نبرد القصیر (۲۰۱۳) (en) که منجر به بازپسگیری شهر استراتژیک القصیر توسط ارتش سوریه و نقطهٔ عطفی در جنگ بود، تحت نظارت و فرماندهی سلیمانی بوده است و این نبرد را «یک پیروزی بزرگ» برای او خوانده است.[۹]
پس از وقوع یک انفجار مهیب در دمشق که به کشته و زخمی شدن چندین مقام سوری انجامید رسانههای جهان گزارش دادند که قاسم سلیمانی نیز در میان کشتهشدگان قرار دارد و شایعه دخالت ایران در سوریه و کمک به بشار اسد برای سرکوب مخالفان قوت گرفت. چند روز پس از این ادعا قاسم سلیمانی در دیدار مسئولان نظام ایران با سید علی خامنهای در تهران حضور یافت.
مجلهٔ وایرد او را در نخستین جایگاه فهرست «خطرناکترین مردم جهان» قرار داده است.[۱۵] نشریه نیویورکر وی را تاثیرگذارترین فرمانده نظامی جنگ داخلی سوریه لقب داده است.[۱۶]
تحریم و تهدید به ترور
مقامات وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا وی را متهم به همکاری با نیروهای امنیتی سوریه در جریان اعتراضات در این کشور و سرکوب مخالفان بشار اسد کردهاست. در پی این اتهام وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا وی را تحریم کردهاست.[۱۷]
پس از تکرار بسیار نام قاسم سلیمانی در رسانههای جهان، خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر ساخت که از احتمال ترور وی توسط دولت آمریکا پرده بر میداشت. بر اساس این خبر جک کین فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست استماع کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، گفت: چرا آنها را به قتل نرسانیم؟ آنها قریب به هزار آمریکایی را کشتهاند، چرا ما عامدانه آنها را ترور نکنیم؟ نمیگویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد میدهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آنها اعمال کنیم. همچنین رویل مارک گریچ از کارشناسان مؤسسه به دفاع از دموکراسی اظهار داشت: آنان به اندازه ما دارای منطق نیستند، فکر نمیکنم بتوانید بدون به قتل رساندن یکی از آنها، مرعوبشان کنید. قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر میکند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید! به گزارش خبرگزاری فرانسه در ادامه این اظهارت برخی از نمایندگان آمریکایی اعلام کردند ما انجام هرگونه اقدامی درباره ایران را دور از ذهن نمیدانیم اما از ابراز موافقت با اظهارات جک کین سر باز زدند.[۱۸]
فرماندهی ارتش عراق
پس از یورش پیکارجویان افراطی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در ژوئن ۲۰۱۴ (خرداد ۱۳۹۳) به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای این کشور از جمله موصل و تکریت و از هم پاشیدن ارتش عراق و ناتوانی نیروهای مسلح این کشور در نبرد با داعش و پس از جدی شدن خطر تصرف بغداد (پایتخت عراق) توسط این گروه تروریستی، روزنامه ساندی تایمز انگلیس، والاستریت ژورنال و نیویورک تایمز مدعی شدند ایران فرماندهی ارتش از هم فروپاشیده عراق را برعهده گرفته تا با نیروهای گروه تروریستی داعش مقابله کند. ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران، عملیات دفاع از بغداد پایتخت عراق را در مقابل حملات نیروهای گروه تروریستی داعش، فرماندهی میکند. یک منبع عراقی مدعی شد: سردار سلیمانی با ۶۷ مشاور ارشد خود به عراق سفر کرد و فرماندهی عملیاتها را برعهده گرفت و بر استقرار نیروهای عراقی و برنامهریزی برای عملیات، نظارت دارد.[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]
تکذیب های مکرر ایران
ظاهرا میزان تاثیرگذاری سردار سلیمانی به حدی زیاد است که گزارشهای بسیاری در مورد نقش مثبت او منتشر میشود اما این حضور و تأثیرگذاری مرتب از سوی ایران تکذیب شده است.
در رسانههای غربی
- نیویورک تایمز، در سپتامبر ۲۰۱۳ او را به عنوان «دشمنی که هم مورد تنفر و هم مورد تحسین است» توصیف کرد. جان مگوایر افسر سابق سازمان سیا در عراق میگوید «او قویترین مأمور مخفی در خاورمیانه است ... و هیچکس او را نمیشناسد.»[۹]
- خبرگزاری فرانسه از او به عنوان «چهرهای مرموز» نام برد.
- هفتهنامه آمریکایی نیوزویک در نسخه بینالمللی خود در ۳ دسامبر ۲۰۱۴ تصویری از قاسم سلیمانی را بر روی جلد خود چاپ کرد و در کنار تصویر وی بر روی جلد خود نوشت: «اول با آمریکا میجنگید، الان داعش را درهم میکوبد، او فرد باهوشی و عاشق جنگ است و خودش هم میداند که زبده این کار است.»[۲۴][۲۵]
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.