fazebook...

اللهم اجعلنا من انصاره والمستشهدین بین یدیه......

۳۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

ماجرای دختر لاابالی ایرانی و اشراف زاده ایتالیایی در رم




ایتالیایی که شیعه شده بود » مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید

یک شب یک بی بند و بار ایرانی که مقیم لندن بود به ایتالیا می رود ساعت یک نیمه شب در فرودگاه لوکا را می بیند و از او نشانی یک مسافر خانه را می پرسد وقتی این اایتالیایی شیعه متوجه می شود او ایرانی است بخاطر ارادتی که به ایرانیها داشت وی را به قصر خود دعوت می کند و اتاق خود را در اختیار وی می گذارد دختر خود را برای با این ایتالیایی خوش تیپ و ثروتمند آماده می کند اما هرچی صبر می کند لوکا نزد او نمی آید بعد از چند ساعت دنبال لوکا می گردد. وقتی وارد اتاق لوکا می شود از تعجب خشک اش می زند!
لوکا درحال خواندن صبح بود و تصویر امام خمینی روی دیوار اتاقش جلوه می کرد …


+کونت لوکا که بود؟؟(ادامه مطلب)

ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

ماجرای مسلمان شدن یک صهیونیست توسط محمد عرب






ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

بیعت ها فرق می کنند...

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

عاقبت خاک سر سینه زنان خواهیم شد....

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

خجالت می کشم...

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

تبرک شهدای غواص

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

استقبال امروز مردم شهرمون از شهدای غواص











۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۲ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

احراز هویت شهید معروف دست بسته!




۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

نامه شهید غواصتازه تفحص شده ب دخترش....





پیامی به همسر گرامی و والدین ارجمندم

به دخترم دروغ نگویید!

نگویید من به سفر رفته‌ام

نگویید از سفر باز خواهم گشت

نگویید زیباترین هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد

به دخترم واقعیت را بگویید،

بگویید بخاطر آزادی تو

هزاران خمپاره دشمن

سینۀ پدرت را نشانه رفته‌اند

بگویید خون پدرت بر تمام مرزهای غرب و جنوب کشورش

پریشان شده است

بگویید موشک‌های دشمن

انگشتان پدرت را در سومار

دست‌های پدرت را در میمک

پاهای پدرت را در موسیان

سینه پدرت را در شلمچه

چشمان پدرت را در هویزه

حنجرۀ پدرت را در ارتفاعات الله اکبر

خون پدرت را در رودخانۀ بهمنشیر

و قلب پدرت را در خونین شهر پرپر کرده‌اند

اما ایمان پدرت در تمام جبهه‌ها می‌جنگد

به دخترم واقعیت را بگویید!

بگذارید قلب کوچک دخترم ترک بردارد و

نفرت همیشگی از استعمار در آن بدواند

بگذارید دخترم بداند که چرا عکس پدرش را بزرگ کرده‌اند

چرا مادر دیگر نخواهد خندید

چرا گونه‌های مادر بزرگش همیشه خیس است

چرا عموهایش، محبتی بیش از پیش به او دارند

و چرا پدرش به خانه بر نمی‌گردد

بگذارید دخترم به‌جای عروسک بازی

نارنجک را بیاموزد

به‌جای ترانه، فریاد را بیاموزد

و به‌جای جغرافیای جهان،

تاریخ جهان خواران را بیاموزد

به دخترم دروغ نگویید

نمی‌خواهم آزادی دخترم، قربانی نیرنگ جهان‌خواران باشد

به دخترم واقعیت را بگویید

می‌خواهم دخترم دشمن را بشناسد

امپریالیسم را بشناسد

استعمار را بشناسد

به دخترم بگویید من شهید شدم

بگذارید دخترم تنها به دریای خون شهیدان هویزه بیندیشد

سلام مرا به دخترم برسانید

و این اشعار را که نوشتم

برایش نگهدارید که بزرگتر شد

خودش بخواند

شهیدان زنده‌اند الله اکبر

بخون غلطیده‌اند الله اکبر


۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی

شهیدی با چشمان باز!شهید محمد علی تهوری؛

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حُر المَهـــــــــــدی